- پیاده روی
- عمل پیاده رو (نده) طی طریق با پای خود رفتن بدون مرکب
معنی پیاده روی - جستجوی لغت در جدول جو
- پیاده روی
- راه رفتن پیاده، گردش پیاده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیش روی فرایبودی تجاوز از حد افراط: در دادن انعام زیاده روی میکند
تجاوز از حد معین، افراط در کاری
هر یکطرف از دو طرف خیابان که مردم پاده از آنجا آمد وشد میکنند
هر یک از دو طرف خیابان که مردم پیاده از آنجا آمد و شد می کنند، کسی که مسیری را بدون استفاده از وسیلۀ نقلیه طی می کند
Pedestrian
пешеходный
fußgänger
пішохідний
pieszy
pedestre
pedonale
peatonal
piéton
voetganger
ทางเดินเท้า
pejalan kaki
पैदल चलने वाला
הוֹלֵך רֶגֶל
wa miguu
পদচারি
اعتدال
حد وسط کاری را در پیش گرفتن، خودداری از افراط و تفریط
آنکه حجاب ندارد، بشاش، خندان
عمل میانه رو اعتدال
Moderation